۱

یادداشتی بر داستان ماتم، اثر آنتون چخوف

نقاشی ماتم داستانی از آنتون چخوف

نام داستان

نام اصلی داستان به روسی Тоска (تلفظ: Taska-تاسْکا) است که کلمه‌ای پیچیده و پرمعنی در زبان روسی محسوب می‌شود. ترجمه‌ی این کلمه می‌تواند پرچالش باشد چون Тоска معانی عمیقی دارد که به طور دقیق به انگلیسی یا فارسی منتقل نمی‌شود.

ترجمه Тоска به انگلیسی

در انگلیسی، Тоска معمولاً به «ملال»، «دلتنگی» یا «اندوه» ترجمه می‌شود، اما این کلمه در روسی مفهوم عمیق‌تری دارد. Тоска به حالتی اشاره دارد که تلفیقی از اندوه عمیق، تنهایی، حس پوچی و ناامیدی را در بر می‌گیرد. در فرهنگ روسی، Тоска اغلب به حس گم‌گشتگی روحی و معنوی و نوعی از رنج که کلمه‌ای مناسب برای آن وجود ندارد، اشاره دارد.

چخوف از این کلمه به عنوان نمادی برای نشان دادن درد و اندوه عمیق شخصیت اصلی داستان، یونا، استفاده می‌کند. در ترجمه انگلیسی، مترجمان با این مشکل مواجه می‌شوند که کلمه‌ای در انگلیسی نیست که تمام این ابعاد Тоска را به تصویر بکشد. ترجمه‌های معمول شامل Melancholy، Longing، Sorrow یا Yearning هستند، اما هر یک تنها بخشی از معنای واقعی Тоска را منتقل می‌کند.

ترجمه Тоска به فارسی

در فارسی نیز این واژه معادلی مستقیم ندارد. گاهی Тоска به «اندوه»، «غم عمیق»، «دل‌تنگی» یا «ملال» ترجمه می‌شود. اما همانند انگلیسی، این واژه‌ها نیز نمی‌توانند به طور کامل معنای Тоска را انتقال دهند. در فارسی، بهترین مفهومی که ممکن است به Тоска نزدیک باشد، «ماتم» یا «اندوه عمیق» است، که حس ناامیدی، تنهایی، و نوعی از ناراحتی درونی را به تصویر می‌کشد.

بنابراین، Тоска-تاسْکا یک مفهوم چندلایه دارد که به راحتی نمی‌توان آن را به واژه‌ای معادل در زبان‌های دیگر برگرداند.

خلاصۀ داستان

در داستان ماتم، ماجرا حول مردی به نام یونا می‌گردد که در شرایط سختی قرار دارد و به شدت درگیر سوگواری برای از دست دادن پسرش است. او در مواجهه با تنهایی خویش و بی‌توجهی دیگران، به دنبال کسی می‌گردد که غم خود را با او در میان بگذارد. یونا سعی می‌کند با افرادی که به نوعی با او در ارتباط هستند صحبت کند، اما هر بار با بی‌اعتنایی و بی‌مهری آن‌ها روبه‌رو می‌شود.

در نهایت، یونا به نقطه‌ای می‌رسد که دیگر نمی‌تواند درد و اندوه خود را تنها تحمل کند. او به سمت اسب خود می‌رود و در کنار این حیوان، اندوه خود را به زبان می‌آورد. این داستان به نوعی نشان‌دهنده‌ی نیاز عاطفی انسان‌ها به ارتباط و همدلی با دیگران است و این که چگونه عدم توجه و همدردی می‌تواند به درد و رنج بیشتر منجر شود.

تاریخچۀ شکل‌گیری داستان

داستان ماتم در سال ۱۸۸۶ توسط آنتون چخوف نوشته شد، زمانی که او در حال گذر از دوران جوانی خود و تبدیل شدن به نویسنده‌ای شناخته‌شده بود. در دهه‌ی ۱۸۸۰، چخوف بیشتر به عنوان یک طنزپرداز شناخته می‌شد و داستان‌های کوتاه بسیاری را برای روزنامه‌ها و مجلات مختلف می‌نوشت. با این حال، ماتم نشان از تغییر نگرش و گرایش او به داستان‌های جدی‌تر دارد که بعدها تبدیل به ویژگی اصلی سبک او شد.

چخوف این داستان را به شکلی ساده و مینیمال نوشت، اما مضمون عمیق آن نشان‌دهنده‌ی تغییرات فکری او نسبت به شرایط انسانی و درد و رنج روانی بود. ماتم یکی از نخستین داستان‌هایی بود که به چخوف شهرتی بیشتر به عنوان نویسنده‌ای صاحب سبک و دیدگاهی عمیق در مورد تنهایی و بی‌تفاوتی جامعه بخشید.

به طور کلی، Тоска نقطه عطفی در کارنامه‌ی چخوف محسوب می‌شود؛ جایی که او از طنزهای سطحی و کوتاه به سمت داستان‌های جدی‌تر و روانشناختی‌تر حرکت کرد.

نقد داستان

بسیاری از منتقدان ماتم را نقدی بر بی‌تفاوتی جامعه  و عدم همدلی انسان‌ها می‌دانند. چخوف در این داستان، تنهایی یونا، شخصیت اصلی، و بی‌تفاوتی جامعه نسبت به او را به شکلی عمیق و دردناک به تصویر می‌کشد. او با روشی مینیمالیستی به موضوعاتی همچون نیاز به همدلی و تعامل انسانی اشاره می‌کند و این مساله را مطرح می‌کند که چگونه جامعه‌ای که نسبت به درد دیگران بی‌توجه است، می‌تواند باعث افزایش این تنهایی شود.

سبک چخوف در این داستان از منظر نقد ادبی به عنوان نمونه‌ای از مینیمالیسم مورد توجه قرار گرفته است. او با استفاده از کمترین کلمات و توصیفات، حس و حال پیچیده‌ی درونی یونا و فضای سرد و بی‌روح جامعه اطراف او را به تصویر می‌کشد. این سبک، به انتقال قوی‌تر احساسات و بیان وضعیت تراژیک شخصیت اصلی کمک می‌کند. منتقدان این امر را نقطه قوت داستان می‌دانند و معتقدند که چخوف به شکل ماهرانه‌ای با کمترین جزئیات بیشترین تاثیر را به خواننده منتقل می‌کند.

از دیگر نکات قابل‌توجه داستان، تقابل و مواجهٔ انسان و حیوان است. در پایان داستان، یونا با اسب خود صحبت می‌کند و ماتم خود را با او به اشتراک می‌گذارد. برخی منتقدان این موضوع را نمادی از ارتباط صادقانه و بدون قید و شرط میان انسان و طبیعت می‌دانند؛ جایی که حیوانات به نوعی نماینده‌ی همدلی واقعی و صداقت در دنیایی هستند که انسان‌ها در آن به طور کامل توانایی درک و همدلی ندارند.

داستان ماتم اغلب به عنوان نمونه‌ای از ادبیات سوگ شناخته می‌شود. درواقع یونا به نوعی نماینده‌ی انسانی است که به خاطر ازدست‌دادن عزیزانش در حال تحمل نوعی درد غیرقابل بیان است. چخوف این موضوع را به گونه‌ای غیرمستقیم و درونی بیان می‌کند، به طوری که خواننده خود احساس فقدان و سوگواری را تجربه می‌کند. از منظر روانشناختی، این داستان به موضوعاتی همچون مراحل سوگواری، احساس تنهایی بعد از مرگ عزیزان و نیاز به همدلی برای تسکین درد اشاره می‌کند.

برخی از منتقدان نقدهایی بر نبود تغییر در شخصیت یونا مطرح کرده‌اند. آن‌ها معتقدند که او در طول داستان تغییر خاصی نمی‌کند و تنها از کسی سراغ کس دیگری می‌رود بلکه درد او را درک کند، بدون آنکه پیشرفتی در شخصیت او دیده شود. برخی این امر را ضعف در داستان‌پردازی  مطرح می‌کنند، اما عده‌ای دیگر آن را واقع‌گرایانه و منعکس‌کننده‌ی درماندگی واقعی افرادی که در تنهایی به سر می‌برند، می‌دانند.

در کل، ماتم چخوف به دلیل عمق احساسی، مینیمالیسم در سبک، و رویکرد واقع‌گرایانه‌اش به عنوان یکی از آثار مهم و تاثیرگذار شناخته می‌شود که همچنان الهام‌بخش نقدهای متنوعی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو

جستجو

پست‌های برتر