۱

کپی برابر اصل

پوستر فیلم کپی برابر اصل عباس کیارستمی

فیلم کپی برابر اصل، به کارگردانی عباس کیارستمی و بازیگری ژولیت بینوش، درامی عاشقانه با درون‌مایه فلسفی و هنری است که به مفاهیمی چون اصالت، خیال، تنهایی و عشق می‌پردازد. عباس کیارستمی برای کارگردانی این فیلم در جشنواره کن ۲۰۱۰ نامزده دریافت جایزه نخل طلا بود.
در این فیلم جیمز میلر، نویسنده‌ای انگلیسی برای جشن امضای کتابش به ایتالیا سفر می‌کند و در این سفر با زنی (بدون ذکر نام در فیلم) آشنا می‌شود که ساعاتی را با هم گذرانده و ضمن بازدید از آثار هنری درباره موضوع کتاب صحبت می‌کنند. موضوع کتاب درباره اصالت آثار هنری است و این بحث را مطرح می‌کند که آیا کپی اثر می‌تواند مانند اثر اصلی و یا حتی بهتر از آن باشد؟ اگر چنین است گویی هر اثر هنری کپی، خود می‌تواند اثری اصلی بوده و هر اثر هنری اصلی، خود می‌تواند کپی اثری دیگر باشد.
در طول فیلم این درون‌مایه‌ی فلسفی پیرامون اصالت به طرز شاعرانه‌ای با محتوای زندگی این دو نفر نیز در هم آمیخته و حاصل آن ارتباطی می‌شود که مشخص نیست کدام وجوه آن اصل و کدام وجوهش کپی است و هر دو وجه آن به یک اندازه باورپذیر است. این دو نفر در آن چند ساعت نقش زن و شوهری را بازی می‌کنند که پس از ده سال زندگی مشترک دچار رنجش از یکدیگر و ملال شده‌اند. این در هم آمیختگی مرز بین واقعیت و خیال بیننده را به فکر کردن پیرامون موضوع کتاب، یعنی اصالت وامی‌دارد به‌نحوی که نمی‌توان تشخیص داد دو شخصیت از قبل یکدیگر را می‌شناخته و فرزندی مشترک با زندگی مشترک داشته‌اند و حال نقش دو غریبه را بازی می‌کنند و یا دو غریبه‌اند که نقش یک زن و شوهر را بازی می‌کنند.
علاوه بر مفاهیم فلسفی پیرامون اصالت، درون‌مایه دیگر فیلم رابطه، عشق و تنهایی است. در این فیلم به رابطه به مثابه اثری هنری نگریسته می‌شود. هر دو شخصیت در پی ارتباطی اصیل هستند و هر یک به نوعی با تنهایی مواجه شده‌اند. در چنین شرایطی، فیلم کپی برابر اصل نه صرفا به تنهایی بین‌فردی بلکه به تنهایی به عنوان اضطرابی بنیادین و همیشگی می‌پردازد. دو شخصیت اصلی در پی اصالت در زندگی و یافتن معنا، با تنهایی خود نیز روبه‌رو شده و گویی در طول مکالمه‌ای خیالی با یکدیگر به دنبال گریز از این احساس هستند و سعی در فهمیدن و فهمیده شدن دارند. حال آنکه تنهایی امری گریزناپذیر بوده و انتهای فیلم نیز بر همین اساس خاتمه می‌یابد و مخاطب را با احساسی ناتمام روبه‌رو می‌کند که همان تنهایی خود است. همان‌طور که کیارستمی در یکی از مصاحبه‌هایش درباره کپی برابر اصل می‌گوید: “این تراژدی بشری است که آدم‌ها همدیگر را نمی‌فهمند و وقتی از دست می‌دهند باز معنایش این نیست که فهمیده‌اند بلکه می‌کوشند از دست‌داده‌ها را دوباره به دست بیاورند.”
فیلم کپی برابر اصل عباس کیارستمی سرشار از مفاهیم پیچیده و عمیق است و درون‌مایه فلسفی قوی دارد. کتاب کپی برابر اصل نیز از مجموعه فیلم به مثابه فلسفه نشر لگا نوشته صالح نجفی به درون‌مایه‌های فلسفی این فیلم پرداخته است. ولی با وجود درون‌مایه فلسفی قوی، مانند سایر آثار عباس کیارستمی این فیلم نیز به‌غایت ساده بوده به طوری که حتی با در نظر نگرفتن فلسفه آن هم دلچسب خواهد بود. سادگی به‌رغم پیچیدگی فیلم علاوه بر فیلم‌نامه حتی در بازی بازیگران و تصویربرداری و نماها دیده می‌شود. علاوه‌بر این عنصر شاعرانگی هم مانند سایر کارهای کیارستمی در سراسر فیلم احساس می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو

جستجو

پست‌های برتر